اختلال بی نظمی خلق اخلال گر
است. در عوض، کودکان مبتلا به تحریک پذیری مزمن، در بزرگسالی در معرض خطر ابتلا به اختلال های افسردگی / یا اختلالات اضطرابی قرار دارند.
متغیرهای مربوط به سن نیز اختلال کلاسیک و اختلال بینظمی خلق اخلالگر را متمایز میکنند. میزان اختلال دوقطبی عموماً قبل از نوجوانی ؛ همراه با افزایش یکنواخت تا اوایل بزرگسالی است .اختلال بینظمی خلق اخلالگر قبل از نوجوانی شایعتر از اختلال دوقطبی است و هنگامی که کودکان به بزرگسالی انتقال می یابند، نشانه های این اختلال عموماً کمتر شایع میشوند.
عوامل اختلال بی نظمی خلق اخلال گر خلق و خویی. کودکان مبتلا به تحریک پذیری مزمن معمولاً سوابق روانپزشکی پیچیدهای دارند. در این کودکان، سابقه نسبتاً قابل ملاحظه تحریک پذیری مزمن شایع است، که معمولاً قبل از اینکه ملاک های کامل برای این نشانگان برآورده شده باشند، آشکار می شوند. این گونه جلوه های پیش تشخیصی، ممکن است برای تشخیص اختلال لجبازی و نافرمانی واجد شرایط باشند. خیلی از کودکان مبتلا به اختلال بینظمی خلق اخلالگر، نشانه هایی دارند که ملاک های اختلال کاستی توجه/بیش فعالی (ADHD) و اختلال اضطرابی را نیز برآورده می کنند، به طوری که چنین تشخیص هایی اغلب از همان سنین نسبتاً اولیه وجود دارند. در برخی کودکان، ملاک های اختلال افسردگی اساسی نیز ممکن است برآورده شوند.
ژنتیکی و فیزیولوژیکی. در رابطه با انباشت و وراثت خانوادگی، توصیه شده است کودکانی که تحریک پذیری مزمن را آشکار میسازند، میتوانند براساس خطر خانوادگی خود، از کودکان مبتلا به اختلال دوقطبی متمایز شوند. با این حال، این دو گروه از نظر میزان خانوادگی اختلالات اضطرابی، اختلالات افسردگی یک قطبی، یا سوءمصرف مواد، تفاوت ندارند. کودکان مبتلا به اختلال بینظمی خلق اخلالگر در مقایسه با کودکان مبتلا به اختلال دوقطبی یا بیماری های روانی دیگر، شباهت ها و تفاوت هایی را در کمبودهای پردازش اطلاعات آشکار میسازند. برای مثال، کمبودها در نامیدن هیجان چهره، به علاوه تصمیمگیری مشوش و کنترل شناختی، در کودکان مبتلا به اختلال دوقطبی و کودکانی که به طور مزمن تحریک پذیرند، و همین طور در کودکان مبتلا به برخی از بیماری های روانپزشکی دیگر، وجود دارند. شواهدی نیز برای کژکاری ویژه اختلال وجود دارد،